خلاصه کتاب زندگی خود را طراحی کنید

خلاصه کتاب زندگی خود را طراحی کنید وبسایت رسمی بهرام بهاری
فهرست مقاله

خلاصه کتاب زندگی خود را طراحی کنید اثر بیل بورنت و دیوید ایوانز

طراحی یک توانایی فوق‌العاده است که همه ما کم و بیش از آن برخوردار هستیم. ما می‌توانیم از این توانایی در جهت ساختن یک زندگی بهتر برای خود استفاده کنیم.

کتاب زندگی خود را طراحی کنید به ما می‌آموزد که مسیر خوشبختی و موفقیت نه در چارچوب‌های کلیشه‌ای و گاها غیرممکن، بلکه به دستان خود ما می‌تواند طراحی شود.

معرفی کارگاه آنلاین پیدایش

هدف از زندگی چیست؟

ما چطور می‌توانیم به زندگی «ایده‌آل» دست پیدا کنیم؟

اصلا مفهوم زندگی ایده‌آل چیست؟

این‌ها سوالاتی است که هرازگاهی در ذهن همه ما به وجود می‌آید و ما راه موفقیت و خوشبختی را در گرو یافتن پاسخ این سوالات می‌دانیم.

کتاب زندگی خود را طراحی کنید احتمالا بتواند پاسخ این سوالات و بسیاری دیگر از سوالات مشابه‌ای که گاهی در ذهن‌مان رژه می‌روند را به ما نشان دهد.

کتاب زندگی خود را طراحی کنید شاید با بسیاری دیگر از کتاب‌هایی که تاکنون خوانده‌اید، متفاوت باشد.

ما معمولا در کتاب‌های موفقیت و انگیزشی می‌خوانیم که باید هدف مشخصی در زندگی داشته باشیم و انرژی و زمان خود را وقف رسیدن به این هدف کنیم.

اما این کتاب حرف‌های تازه‌ای برایمان دارد.

در این کتاب یاد می‌گیریم که موفقیت و خوشبختی ما در گرو رسیدن به یک هدف مشخص نیست.

ما می‌توانیم آزادانه‌تر و با ذهنی سبک‌تر زندگی کنیم، چرا که اساس و مفهوم زندگی همین است. زندگی هیچگاه از ما نخواسته که سرسختانه برای رسیدن به هدفی پافشاری کنیم.

کتاب زندگی خود را طراحی کنید به ما می‌آموزد که مسیر زندگی خود را چطور طراحی کنیم، به کدام سو برویم تا احساس خوشبختی و رضایت در وجودمان ایجاد شود.

درباره نویسنده کتاب زندگی خود را طراحی کنید

کتاب زندگی خود را طراحی کنید نوشته دو نویسنده آمریکایی به نام‌های بیل بورنت و دیوید ایوانز است. بیل بورنت یکی از طراحان مطرح آمریکایی است. او از کودکی به طراحی ماشین و هواپیما علاقه داشت و تحصیلات خود را نیز در همین زمینه به پایان رساند.

بیل بورنت پس از فارغ‌التحصیلی به عنوان مدیر اجرایی برنامه طراحی دانشگاه استنفورد شروع به کار کرد.

همچنین او طی سی سال فعالیت خود در زمینه طراحی خودرو و هواپیما با شرکت‌های بزرگی در ایالات متحده آمریکا همکاری کرد.

دیوید ایوانز نیز یکی دیگر از طراحان برجسته آمریکا است که طی ۱۵ سال همراه با همکار خود، بیل بورنت به برگزاری دوره‌های آموزش طراحی بر مبنای مفاهیم کتاب زندگی خود را طراحی کنید، برای حدود ۲۰۰۰ دانشجو پرداخت.

پس از آن با افزایش شهرت و محبوبیت این دوره‌ها، دیوید ایوانز و بیل بورنت شروع به برگزاری دوره‌های آموزشی برای غیردانشجویان کردند.

درس هایی از کتاب زندگی خود را طراحی کنید

کتاب زندگی خود را طراحی کنید می‌تواند بسیاری از تفکرات شما و آموزه‌هایی که تاکنون دریافت کرده‌اید را تغییر دهد.

به صورت کلی می‌توان گفت این کتاب تلاش می‌کند تا به ما آموزش دهد که زندگی، موفقیت و خوشبختی پیرو یک سری قواعد و اصول مشخص نیست، هیچ چارچوب معینی برای رسیدن به رضایت شغلی، احساس رضایت از زندگی شخصی و داشتن احساس خوشبختی وجود ندارد.

بلکه این خود ما هستیم که باتوجه به روحیات و علاقمندی‌های خود باید قواعد و چارچوب‌های خوشبختی و موفقیت خود را بسازیم.

کتاب زندگی خود را طراحی کنید به ما آموزش می‌دهد که هیچ نسخه یکسانی برای همه انسان‌ها جهت خوشبختی و موفقیت وجود ندارد، هیچ باید و نبایدی در کار نیست و ما خود باید به فرمول خوشبختی در زندگی شخصی خودمان دست پیدا کنیم.

در ادامه درس‌ها و خلاصه‌هایی از کتاب زندگی خود را طراحی کنید را با هم مرور می‌کنیم. نویسنده در این کتاب درباره طرز فکر مبتنی بر طراحی می‌گوید:

طرز فکر مبتنی بر طراحی، کمک‌تان می‌کند تا زندگی خودتان را به خوبی طراحی کنید.

هرآنچه که امروز زندگی ما را آسان‌تر، مولدتر، شادتر و لذت‌بخش‌تر ساخته، به دلیل وجود یک مشکل بوده که یک یا چند طراح را در جایی از دنیا وادار کرد تا برای حل آن آستین بالا بزنند.

فضاهایی که ما امروزه در آن زندگی، کار یا تفریح می‌کنیم، همگی برای بهبود زندگی و محیط کار و تفریح ما طراحی شده‌اند.

ما به هر جای دنیای بیرون‌مان که بنگریم، می‌توانیم دست طراحان برای حل مسائل و مشکلات را ببینیم.

درس اول: باید انرژی و زمان خود را برای حل مشکلات درست صرف کنیم

بیل بورنت و دیوید ایوانز در کتاب زندگی خود را طراحی کنید به ما می‌گویند که در زندگی همه ما یک سری مشکلات به صورت طبیعی وجود دارند.

این مشکلات را مشکلات گرانشی می‌نامیم؛ همانطور که گرانش زمین، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم همیشه وجود دارد، برخی مشکلات نیز در زندگی ما همیشه وجود خواهند داشت.

اما موضوع مهم در اینجا این است که مشکلات زندگی به دو دسته مشکلات درست و مشکلات غلط تقسیم می‌شوند.

بسیاری از افراد معمولا عمر خود را صرف حل کردن مشکلات اشتباهی می‌کنند، مشکلاتی که اصلا لزومی ندارد که خود را با آن‌ها درگیر کنند.

به طور مثال فردی رشته زیست‌شناسی را برای تحصیل در دانشگاه انتخاب می‌کند اما او علاقه چندانی به این رشته ندارد.

بنابراین تا سال‌ها وقت خود را صرف علاقمند کردن خود به این رشته می‌کند.

این کار اشتباه است! در این صورت است که گفته می‌شود فرد در حال کردن کردن بر روی «مشکلات غلط» است.

این فرد به جای آنکه سال‌ها زمان خود را صرف به وجود آوردن علاقه اجباری در خود کند، می‌تواند مسیر زندگی خود را به شکل دیگری طراحی کند، به شکلی که دوست دارد.

ما باید یاد بگیریم که زندگی هیچگاه از ما نخواسته و نمی‌خواهد که چیزی که موردعلاقه‌مان نیست را انتخاب و بعد به اجبار خود را به آن علاقمند کنیم.

بدون شک زمانی که ما علاقمندی‌های واقعی خود را پیدا می‌کنیم همچنان باید بر روی مشکلات زیادی کار کنیم اما ما به این مشکلات «مشکلات درست» می‌گوییم.

زمانی که ما در انتخاب مسیرهای زندگی به بیراهه می‌رویم، گاهی شانس با ما یار می‌شود و ما خیلی زود متوجه می‌شویم که در حال تقلا کردن بیش از حد هستیم.

بنابراین شروع به طراحی زندگی می‌کنیم که به صورت واقعی به آن علاقمندیم، در این صورت نیز مشکلات و سختی‌هایش را نیز با جان و دل پذیرا هستیم.

اما گاهی افراد بدشانسی می‌‌آورند. در مسیر اشتباهی که انتخاب کرده‌اند، موفقیت‌هایی به دست آورند که ما آن را فاجعه موفقیت می‌نامیم.

این موفقیت‌ها باعث می‌شوند فرد همچنان در مسیر اشتباه، مسیری که تلاش می‌کند تا خود را به ادامه دادن آن قانع کند، پیش می‌رود.

این افراد هم در نهایت با واقعیت روبرو می‌شوند اما وقتی که زمان و انرژی زیادی را صرف کرده‌اند.

ما برای قرار گرفتن در یک مسیر درست، در مسیری که خوشبختی حقیقی ما در آن محقق می‌شود، باید با واقعیت‌ها و احساسات درونی خود بدون هیچ ترسی روبرو شویم.

درس دوم: مفهوم تعادل آن چیزی نیست که ما تصور می کنیم

همه ما بارها و بارها شنیده‌ایم که باید در زندگی خود تعادل ایجاد کنیم، بین کار، تفریح، صرف زمان با عزیزان‌مان و… .

شاید شناخته‌شده‌ترین قاعده‌ای هم که در این مورد به ما گوشزد می‌شود و آن را به عنوان یک زندگی استاندارد به ما معرفی می‌کنند، قاعده ۸ ساعت کار، ۸ ساعت تفریح و ۸ ساعت خواب است.

خوب بدون شک این نیز یکی دیگر از همان اصول و قواعدی است که سال‌ها به اشتباه تلاش شده تا به ما آموزش داده شود و ما نیز به اشتباه تلاش کرده‌ایم تا به این چارچوب دست پیدا کنیم.

عدم دستیابی به آن نیز نوعی حس سرخوردگی و عدم موفقیت و خوشبختی در ما به وجود آورده است.

در کتاب زندگی خود را طراحی کنید می‌آموزیم که مفهوم تعادل هرگز آن چیزی نیست که تاکنون تلاش کرده‌ایم به آن دست پیدا کنیم.

درحقیقت ارزش کار، سلامت، تفریح و صرف زمان با عزیزان‌مان از ارزش یکسانی برخوردار نیستند که بخواهیم برای همه آن‌ها زمان یکسان در نظر بگیریم.

ما خود باید طراح زندگی‌مان باشیم، باید ارزشمندترین بخش‌های زندگی خود را مشخص کنیم و بعد براساس سبک زندگی و شرایط خود برای هر کدام زمان مشخصی را در نظر بگیریم.

درس سوم: باید شمال حقیقی زندگی خود را پیدا کنیم

یکی دیگر از درس‌هایی که از کتاب زندگی خود را طراحی کنید، می‌گیریم این است که بدون تاثیر پذیرفتن افراطی از آموزه‌های قبلی و الگوهای ذهنی نادرست و با مراجعه به احساسات درونی خود تلاش کنیم که کلیات زندگی خود را پیدا کنیم.

این همان یافتن شمال حقیقی زندگی است که ما پس از یافتنش باید همسو با آن حرکت کنیم.

موضوعی که باید به آن توجه کرد این است که یافتن شمال حقیقی زندگی چیزی نیست که بتوان آن را در مدت زمان کوتاهی یافت.

اما اگر به درستی با واقعیت‌های زندگی خود روبرو شویم و تحت تاثیر آموزه‌های کلیشه‌ای قرار نگیریم، به راحتی می‌توانیم متوجه شویم که در زندگی خود به دنبال چه هستیم و باید به کدام سو حرکت کنیم.

اما این آموزه‌های کلیشه‌ای چیست؟ اجازه دهید با برخی از این آموزه‌ها که در کتاب زندگی خود را طراحی کنید به آن‌ها اشاره شده آشنا شویم.

باور غلط:

خیلی دیر است.

اگر موفق باشید، خوشحال خواهید بود.

مدرک شما حرفه شغلی‌تان را تعیین می‌کند.

تغییر نگرش:

برای طراحی زندگی که عاشق آن هستید هیچ‌وقت دیر نیست.

خوشحالی واقعی از طراحی زندگی‌ نشات می‌‎گیرد که برای شما کار کند.

سه چهارم تمام فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در شغلی مشغول به کار می‌شوند که ارتباطی با رشته تحصیلی آنها ندارد.

در بخش‌های مختلف این کتاب سعی شده تا به خواننده نشان داده شود که مسیر حقیقی زندگی ما شکل گرفته از قواعد از پیش تعیین‌شده و زندگی ربات‌گونه نیست.

بلکه مسیر درست زندگی و فرمول خوشبختی و موفقیت را، به دور از آموزه‌ها و تفکرات کلیشه‌ای، خود باید طراحی کنیم.

درس چهارم: هدف از طراحی زندگی، ارتقا شرایط فعلی است

طبیعی است که همه ما در زندگی خود علیرغم مشکلات و حتی نارضایتی‌هایی که داریم، دلبستگی‌هایی نیز داریم.

دلبستگی‌ها و چیزهای ارزشمندی که دوست داریم آن‌ها را حفظ کنیم.

اگر موضوع طراحی زندگی، کمی شما را می‌ترساند و تصور می‌کنید که در این صورت ممکن است که زندگی شما دچار تغییر شود، باید بگوییم که هدف از طراحی زندگی اصلا به معنای ساخت یک زندگی کاملا نو و متفاوت نیست. هدف از طراحی زندگی این است که ما شرایط فعلی خود را بهبود ببخشیم و از موقعیت و امکاناتی که داریم بتوانیم بهتر و بیشتر بهرمند شویم.

این می‌تواند همان مسیری باشد که بدون هیچ تنشی، با آرامش و اطمینان ما را به جای بهتری می‌برد.

هیچ طوفانی قرار نیست در زندگی‌مان ایجاد شود، همه چیز به سادگی و به آرامی پیش می‌رود تا ما هر روز بتوانیم خوشبختی، رضایت و موفقیت بیشتری را تجربه کنیم.

درس پنجم: برای هر مشکل می تواند بیشمار راه حل وجود داشته باشد

بیل بورنت و دیوید ایوانز در کتاب زندگی خود را طراحی کنید به ما می‌آموزند که گاهی چنگ زدن به یک راه‌حل می‌تواند باعث شود ما در آن مشکل گیر بیافتیم.

درحقیقت تاکید و اصرار بر استفاده از یک ایده یا راه‌حل می‌تواند چشم ما را بر روی سایر راه‌حل‌ها ببندد، در این صورت است که می‌بینیم پس از مدت‌ها تلاش و صرف زمان هنوز نتوانسته‌ایم مشکل خود را حل کنیم.

اصرار بر اینکه تنها از یک ایده مشخص استفاده کنیم، می‌تواند برایمان گران تمام شود.

ما باید برای حل هر مشکل چندین ایده و راه‌حل در دست داشته باشیم و درمورد استفاده از آن‌ها نیز انعطاف به خرج دهیم. در این صورت می‌توانیم در مدت کوتاهی مشکل را حل کنیم.

باور غلط: من باید تنها ایده درست را پیدا کنم.

تغییر نگرش: من به ایده‌های زیادی نیاز دارم تا بتوانم از میان آنها، تعدادی راه‌حل ممکن را بیابم.

برای طراحی زندگی دلخواه‌تان، لازم است هدف روشنی در ذهن داشته باشید، مثل درست کردن لوله‌هایی که پنج سال عمر کنند یا احداث پلی که امنیت و استحکام عالی داشته باشد.

این‌ها مسائل مهندسی است، یعنی مسائلی که با گردآوری آمار و ارقام لازم، می‌توانید بهترین راه‌حل را برای آن‌ها بیابید.

وقتی شما نتیجه مطلوبی در سر دارید، اما هیچ راه‌حل روشنی برای رسیدن به آن نمی‌بینید، آن موقع است که مغزتان را به کار می‌اندازید و انواع ایده‌ها را امتحان می‌کنید و آنقدر به پیشروی و ساختن راه‌تان به سمت جلو ادامه می‌دهید که به راه‌حل قابل قبول می‌رسید.

وقتی که راه‌حل را دیدید، می‌دانید که خودش است.

درس ششم: شما برای موفقیت نیاز به ساخت یک تیم دارید

آموزه‌های کلیشه‌ای بارها و بارها به ما گفته‌اند که هرآنچه که برای رسیدن به موفقیت نیاز داریم را در وجودمان داریم.

این یک باور سمی و اشتباه است. توانایی‌ها، دانش و ایده‌های ما محدود هستند، ما برای دستیابی به موقعیت شغلی و اجتماعی بهتر، ثروت بیشتر و آرامش نیاز به کمک گرفتن از دیگران داریم.

ما برای رسیدن به این هدف باید با کار تیمی انجام دهیم، باید یک تیم بسازیم از افرادی که در شرایط مختلف می‌توانند به ما کمک کنند.

این کمک می‌تواند دادن یک ایده جدید، همفکری کردن یا حتی صرفا شنیدن صحبت‌هایمان باشد.

قرار نیست کسانی که به ما کمک می‌کنند همگی مشاورانی حرفه‌ای باشند، ما می‌توانیم از هرکسی که به آن اعتماد داریم براساس دانش و توانایی‌هایش، کمک بگیریم تا آرامش و موفقیت بیشتری را تجربه کنیم.

درس هفتم: کار طراحی زندگی هیچ وقت به پایان نمی رسد

در نهایت یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که از کتاب زندگی خود را طراحی کنید می‌آموزیم این است که کار طراحی زندگی یک فرآیند مشخص نیست که در یک زمان مشخص و در یک نقطه خاص به پایان برسد.

اگر طراحی مسیر زندگی خود را آغاز کردید، منتظر نباشید تا به جایی برسید که بگویید خوب اینجا دقیقا همان جایی بود که مدت‌ها برایش تلاش کردم و حالا به آن رسیدم.

طراحی مسیر زندگی یک فرآیند فعال و همیشگی است، شما با فتح هر قله، قله‌ای دیگر را پیش روی خود خواهید دید، با دستیابی به یک موفقیت، مسیر موفقیت‌های بیشتر برایتان نمایان خواهد شد.

مسئله مهم این است که شما راه را یاد گرفته‌اید، می‌دانید که چه می‌خواهید، می‌دانید که چطور مسیرهای مخصوص خود را طراحی و در آن‌ها گام بردارید.

بنابراین در مسیر طراحی زندگی به دنبال رسیدن به نقطه پایان نباشید.

مسیر طراحی زندگی می‌تواند تا زمانی که زنده هستید و میل به خوشبختی، موفقیت و رضایت بیشتر دارید، برایتان ادامه داشته باشد.

بهترین ترجمه کتاب زندگی خود را طراحی کنید

کتاب زندگی خود را طراحی کنید با عنوان اصلی Designing Your Life; How to Build a Well-Lived, Joyful Life در ایران توسط دو انتشارات مختلف منتشر شده.

این کتاب یک بار توسط سیمین موحد ترجمه و توسط انتشارات کتیبه پارسی منتشر شده است و یک بار هم توسط رضا جمشیدی صفا ترجمه و توسط انتشارات رازی منتشر شده.

هر دو ترجمه نسبتا روان و مناسب هستند. اما ترجمه نخست که توسط انتشارات کتیبه پارسی منتشر شده از متنی نسبتا روان‌تر برخوردار است.

طراح زندگی خود باشید

احتمالا باید بسیار لذت‌بخش باشد که بدانیم راه موفقیت و خوشبختی در زندگی، آن همه اصول و قواعد سخت و مایوش‌کننده‌ای نیست که سال‌ها تلاش شده تا به ما آموزش داده شود.

همان اصولی که دستیابی به آن‌ها اغلب سخت و دشوار است و ما با نرسیدن به آن‌ها خود را ناتوان و شکست‌خورده احساس کرده‌ایم.

کتاب زندگی خود را طراحی کنید به ما می‌آموزد که ما به دور از این آموزه‌های غلط باید تلاش کنیم مسیر خوشبختی و موفقیت خود را پیدا کنیم و همسو با هرآنچه که به صورت واقعی به آن علاقه داریم در مسیر زندگی پیش برویم.

در این کتاب می‌آموزیم که مشکلات همیشه می‌توانند وجود داشته باشند اما کار کردن بر روی مشکلات اشتباه می‌تواند ما را از مسیر خوشبختی و موفقیت دور کند.

زندگی می‌تواند درست همان چیزی باشد که ما می‌خواهیم، به شرط آنکه شروع به طراحی آن کنیم. طراحی می‌تواند همان راز موفقیت ما در زندگی باشد.

شما برای طراحی زندگی که آن را دوست دارید، چقدر تلاش می‌کنید؟ تا چد حد سعی می‌کنید باورهای اشتباه، سمی و کلیشه‌ای را کنار بگذارید و با احساسات واقعی خود روبرو شوید؟

 

نظرات و تجربه‌های خود را زیر همین پست با ما و همراهان سایت ما به اشتراک بگذارید.

5/5 - (1 امتیاز)