مراقبه و سفری به ژرفای درون – شاید شنیدن نام سفر، شما را به فکر بستن چمدان و بار سفر بیندازد، اما این سفری که مدنظر ماست،(مراقبه) نیازی به پرداخت هزینه و گرفتن بلیط و پاسپورت و ویزا ندارد. سفری به ژرفای درون که هر کسی ممکن است در بازه ای از زمان، ناخودآگاه به خود بیاید و رهسپار این سفر شگفت آور شود. هر زمان که اراده کنید می توانید عازم این سفر خیال انگیز شوید و از این تجربه لذت ببرید.
تمام لوازم مورد نیاز این سفر (سفری به ژرفای درون) ، فقط و فقط سکوت است و سکوت
چه حکمت و تدبیری در این سکوت وجود دارد که هزاران سال است مورد توجه عارفان قرار گرفته و حتی در این زمانه ی پر از استرس و مشغله فکری، بسیاری را به خود جلب کرده است؟
انسان ذاتاً دارای ذهنی جستجو گر است. حال عده ای به دنبال آن می روند و عده ای دیگر از کنار آن به سادگی گذر می کنند و فقط در فکر معاش دنیا، روزگار می گذرانند و به همین گونه هم جان می بازند و از این دنیا رخت بر می بندند.
در طول عمر سوال های زیادی ممکن است ذهن انسان را به خود مشغول کند که به ژرفای درون و وجود انسان ختم می شود. گاهی جوابی برای آن ها نمی تواند پیدا کند و مانند خوره وجود و ذهن او را می خورد.
تذکر: اگر به مسائل معنوی علاقمند هستید و میخواهید از این طریق به خواسته هایتان برسید، این کتاب جادویی راهگشای شماست، همان طور که برای نویسنده کتاب یعنی من، زندگی بی نظیری رقم زده است
ذهن انسان بی حد و مرز است و تا بی نهایت پیش می رود. بی اختیار مانند اسبی سرکش می تازد و می رود، بدون کسب تکلیف. اما تنها راه رسیدن به آبی آرام دریا، و قلاده بستن به این بیقرار بازیگوش، کشف سکوت است که شاید با نام دیگر آن یعنی مراقبه آشنا باشید.
برای رسیدن به این حس ناب، نه نیازی به بودایی شدن و مولانا بودن است و نه نشستن در غاری و معتکف شدن. هر کدام از ما باید در درون خود یک بودا و مولانا داشته باشیم و با تجربه شخصی خود سفری به ژرفای درون داشته و دنیای عمیق درون را کشف و شهود کنیم. این حس نه در مجالس و کلاس های عرفا بدست می آید و نه از فرمول های خاص که حاضر و آماده باشند و شما با فراگیری آن ها چیزی عایدتان شود. برای رسیدن به تکامل، باید به تنهایی عزم سفر کنید و از خودِ درون شروع کنید، سفری به ژرفای درون.
سفری که انتهایش نامعلوم است و کسی تا قبل از سفر نمی داند به چه مقصدی ختم می شود.
مراقبه و سفری به ژرفای درون
برخلاف تصور، مراقبه و سکوت، رسیدن به تمرکز ذهن نیست، بلکه تمرکز پله ای است که باید از آن گذر کرد. وسیله ای است که می توان به عروج معنوی رسید و روح را به تجلی رساند. از هر گونه آلودگی و تیرگی پاکسازی کرد و در انتها به منبع اصلی انرژی و خالق بی همتا وصل نمود. هدف از این سفر، به آرامش رساندن روحی است که در گیر و دار این زندگی مادی و فانی هر لحظه اسیر درد و رنجی تازه است. آنقدر اسیر مسائل فانی و دنیایی شده که مانند غل و زنجیر دست و پایش را بسته است و روز به روز بیشتر در قعر این سیاهچال فرو می رود.
مسائلی که از کودکی روح ما را آزرده اند و خراش داده اند و پس از گذشت سالها همچنان ما را در گیر خود کرده اند و باعث رنجش خاطر می شوند.
سکوت یعنی رهایی کامل از هر چه هست. آزاد و رها….
این که از عالم بیرون بریده شویم و متصل به خودِ درون شویم. دل مشغولی های ظاهری را به حال خود رها کنیم تا خودمان را از بند آزاد کرده باشیم. این که دیگر چیزی نتواند ما را به تسلط خود در آورد و مایه رنجش ما شود.
بدیهی است که تجربه این سفر یعنی نیرویی باورنکردنی برای مقابله و بی اثر کردن مشکلات و درگیری های ذهنی دنیای بیرون. اینکه با روحی متعالی، و فقط با کمک خود، از پس هر مشکلی بربیاییم.
آموزش علمی مراقبه و سکوت ذهن به ما می آموزد که اگر چه حل تمام مسائل و مشکلات شاید در توان ما نباشد، اما چگونگی برخود و کنترل خواسته ها و ناملایمات در توان ماست.
زمانی که به اصل وجود خود دست پیدا کردید در واقع به اصل وجود ذات اقدس الهی متصل شده اید. در سکوت ذهن فقط شاهد باشید. مانند آینه ای که در درون شماست و شما فقط مشاهده گر افکار درونی خود هستید. افکار می آیند و مانند فیلم روی پرده سینما در جلوی دیدگان شما رژه می روند. آنقدر بیایند و بروند تا شروع به محو شدن کنند و ناپدید شوند. شما در این لحظه از زمان، سکوت ذهن را لمس می کنید. سکوتی اعجاب انگیز که تا آن لحظه تجربه نکرده اید.
مراقبه و سفری به ژرفای درون
زمانی که حالات مختلف روحی، اعم از شادی و غم، خشم و عصبانیت، استرس و تردید رامشاهده می کنید و از آن می گذرید به تجربه بالاتری از سکوت می رسید. تجربه ای که شما را وسوسه می کند تا هر روز آن را تکرار کنید. روح شما دچار تحول عظیمی می شود و این دگرگونی لذت بخش را تجربه می کنید. حس نفرت، غم، وابستگی، تردید و احساسات ناخوشایند از وجود شما رخت بر میبندد و به همه با دید دیگری می نگرید. همه اطراف را مخلوقی از ذات الهی می بینید و بجای حس مقابله گری، با دیده ی مثبت با آن ها برخورد می کنید. دیگر چیزی به چشمانتان ناخوشایند نمی آید و می توانید با توانی مضاعف با مسائل روزمره کنار بیایید.
آنقدر متحول می شوید که به همه دنیا عشق می دهید و شادی
ذهن منطقی انسان همیشه در حال جدا کردن و تقسیم شدن بین اطرافیان است. اما وقتی به تحول دست پیدا می کنید، فقط به دنبال همبستگی و یکی شدن اطراف و یکپارچگی هستید. خود را از بقیه، و بقیه را از خود متمایز نمی دانید.
با این سفر و تجربه آن، زیبا زندگی کن، از زندگی ات لذت ببر، از لحظه لحظه ها استفاده کن. به درون خود برو و در سکوت ذهن از هر چه ناملایمت است خود را رها کن. به دنیا و کائنات لبخند بزن. و هر روز طوری زندگی کن که انگار آخرین روز و فرصت برای زندگیست. مطمئن باش حتی بدون داشتن تحصیلات عالیه و آکادمیک هم می توانی به تکامل برسی و به منبع انرژی لایتناهی دست پیدا کنی و رسالتت در این دنیا را کشف کرده و در آن مسیر گام برداری.
پس…
با تمام وجودت زیبا زندگی کن و لذت ببر.