برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه چگونه اتفاق می افتد؟ قانون زندگی قانون باور است. باور می تواند به صورت فکری که در ذهن شما است، خلاصه شود. افکار، احساسات و باورهای انسان، وضعیت ذهن، جسم و محیط پیرامون او را تعیین می کنند. تکنیک و شیوه ای که بر اساس درک و فهم کاری که انجام می دهید و دلیل آن بنا شده باشد، به شما کمک می کند تا خواسته های تان را در ضمیرناخودآگاه خود تجسم کنید و اینگونه ضمیرناخودآگاه سعی می کند تا درون و بیرون را با هم هماهنگ کند و اینگونه شما با برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه به اهداف خود دست پیدا می کنید.
نیروی معجزه گر ضمیرناخودآگاه شما مدت ها قبل از اینکه من و شما متولد شویم و یا حتی جهانی وجود داشته باشد، وجود داشته است.شما می توانید از این نیروی شگفت انگیز و جادویی برای ایجاد تحول در زندگی تان استفاده کنید. زخم های درونی خود را التیام ببخشید. ذهنتان را از بند ترس و نگرانی برهانید، و به طور کامل بر محدودیت هایی نظیر فقر، شکست، درماندگی، کمبود و ناامیدی فائق آیید و تمامی این اتفاقات فقط با برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه روی می دهد.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که از نظر ذهنی و عاطفی با چیزهایی که می خواهید به آن ها برسید، یکی شوید و مابقی کارها را به نیروی آفریینده ضمیرناخودآگاه تان بسپارید. از همین امروز و از همین لحظه شروع کنید و تغییرات شگفت انگیزی را در زندگی تان مشاهده کنید.
ثروت هایی بی پایان در اختیارتان خواهد بود، به شرطی که چشم ذهنتان را باز کنید و گنجینه ای را که درون شماست ببینید. درون شما یک معدن طلا وجود دارد که می توانید از طریق آن به هر چیزی که در زندگی می خواهید دست پیدا کنید و زندگی ای با شکوه، شاد و سرشار از فراوانی برای خودتان و عزیزانتان خلق کنید.
یک آهنربای کوچک می تواند تا دوازده برابر وزن خودش را بلند کند، اما اگر همان آهنربا خاصیت مغناطیسی اش را از دست بدهد، حتی نمی تواند یک پر را از روی زمین بلند کند.
انسان ها هم دو گروه هستند. گروه اول، انسان هایی هستند که مثل آهنربا عمل می کنند و مملو از اطمینان و باور هستند، این انسان ها می دانند که به دنیا آمده اند تا موفق شوند.
گروه دوم، مانند آهنربایی هستند که خاصیت مغناطیسی اش را از دست داده باشد. این انسان ها همواره اسیر دلهره و تردید هستند. فرصت ها یکی پس از دیگری می آیند و می روند، اما آن ها بدون اینکه کاری کنند، با خودشان می گویند، «ممکن است شکست بخورم؛ ممکن است پولم را از دست بدهم؛ دیگران به من خواهند خندید.»
این انسان ها هرگز در زندگی شان موفق نمی شوند، چون به برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه باور ندارند، همیشه هراس دارند و همواره دست روی دست می گذارند و فقط اتفاقات پیرامونشان را نظاره می کنند. برای اینکه موفق شوید، شما باید یکی از افراد گروه اول بشوید و بزرگ ترین راز هستی را کشف کنید، یعنی قدرت برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه را لمس کنید.
با کمک خردمندی ضمیرناخودآگاه تان، شما می توانید همراهان ایده آل، و شرکای تجاری مناسب خودتان را جذب کنید، یا خریدار مناسب را برای منزلتان بیابید تا پولی را که به آن احتیاج دارید در اختیارتان بگذارد، و به آزادی مالی برسید، تا بتوانید هر کاری را دوست داردی انجام دهید.
شما تنها یک ذهن دارید، اما از دو بخش متمایز تشکیل شده است: ضمیرخودآگاه و ضمیرناخودآگاه.
برای اینکه بهتر با سازوکار ذهنتان آشنا شوید، آن را به صورت یک باغ در نظر بگیرد. شما باغبان هستید و در تمام طول روز، بر اساس عادت های فکری تان، دانه ها (افکار) را در ضمیرناخودآگاه تان می کارید. هر آن چه را که در ضمیرناخودآگاه خود بکارید، در دنیای بیرونی برداشت می کنید.
از همین حالا شروع کنید و به افکار مثبت فکر کنید و آن ها را در ضمیرناخودآگاه تان بکارید. به آرامی و اشتیاق به این چیزها فکر کنید، و آن ها را کاملاً در ذهن هشیار و استدلال گر خود بپذیرید.
به کاشتن این بذرهای خوب (افکار) در باغچه ذهنتان ادامه دهید و مطمئن باشید که محصولی بی نظیر برداشت خواهید کرد. ضمیرناخودآگاه شما بستر خاک باغچه است و تمام دانه های خوب یا بدی را که در آن کاشته شوند، رشد می دهد. اینکه چه چیزی برداشت می کنید به این بستگی دارد که چه بذری بکارید. بنابراین هر فکر، یک علت است و شرایط بیرونی شما، معلول. پس این مهم است که شما افکارتان را کنترل کنید، تا شرایط خوب و مثبت را در دنیای بیرونی خود به وجود بیاورید. پس برای رسیدن به اهداف و آرزوها باید برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه را جدی بگیرید.
آگاهی از حضور ضمیرناخودآگاه در ذهن تان به شما کمک میکند تا زندگی تان را متحول کنید. برای اینکه بتوانید دنیای بیرونی خود را تغییر دهید، باید علت آن را را تغییر دهید. بیشتر افراد تلاش می کنند که با کارکردن بر روی شرایط و نتیجه ها، آن ها را تغییر دهند. اما برای برطرف کردن ناهماهنگی، کمبود، و محدودیت، شما باید علت آن ها را برطرف کنید، و علت این شرایط نامطلوب چیزی نیست جز شیوه استفاده شما از ذهن هشیارتان (ضمیرناخودآگاه) ؛ یا به بیان دیگر؛ شیوه ای که شما فکر میکنید و در ذهنتان تصویرسازی می کنید.
شما در اقیانوسی عمیق از ثروت بی پایان زندگی می کنید. ضمیرناخودآگاه تان حساسیت زیادی به افکارتان دارد. افکارتان مشخص می کنند که هوشمندی، حکمت، نیروهای حیاتی و انرزی های بی پایان ضمیرناخودآگاه تان با چه چه قالب یا الگویی جریان پیدا می کنند.
ضمیرناخودآگاه شما می توانند برای تمام مشکلاتی که دارید، راه حل درست را بیابد، البته اگر برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه را جدی بگیرید. اگر به طور مثال شما قبل از خواب به ضمیرناخودآگاه تان بگویید که من می خواهم شش صبح از خواب بیدار شوم، دقیقاً در همان زمان شما را بیدار خواهد کرد.
ضمیرناخودآگاه شما سازننده جسم شماست و خودش هم می تواند آن را درمان کند. هر شب با تصور سلامتی کامل به خواب بروید، تا ضمیرناخودآگاه تان مانند خدمتکاری وفادار از شما اطلاعت کند و سلامتی را برایتان به ارمغان بیاورد.
شما مانند ناخدایی هستید که کشتی ای را هدایت می کند. ناخدا باید دستورات درست را به خدمه کشتی بدهد، و شما هم باید دستورات (افکار و تصاویر ذهنی) درست را به ضمیرناخودآگاه تان بدهید، تا آن هم بر اساس این دستورات، تمام تجربیات شما را کنترل و هدایت کند، پس از همین حالا برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه خود را شروع کنید.
هرگز از عباراتی مانند «من از عهده مخارجش بر نمی آیم» یا « نمی توانم این کار را انجام دهم» استفاده نکنید. ضمیرناخودآگاه تان بی هیچ سؤالی حرف شما را قبول می کند، و مطمئن می شود که شما پول و توانایی مورد نیاز برای انجام کار مورد علاقه تان را کسب نکنید.
افکارتان را تغییر دهید تا سرنوشتتان تغییر کند
5 گام برای برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه و رسیدن به اهداف
1- انتخاب یک هدف تا زمانی که شما آن را واقعا میخواهید؛ البته کوچک و یا بزرگ بودن آن اصلا مهم نیست.
2- ایجاد یک تصویر از هدف در ذهن خود که زمانی که مثلا ۵ سال می گذرد زندگی شما چگونه است و فقط خود را در لحظه ای احساس و تجسم کنید که به نتیجه نهایی و آرزویتان رسیده اید.
3- توجه به تمام زوایای مختلف؛ یعنی این که زمانی که شما هدفتان را بدست آورده اید چگونه هستید چه احساس دارید – صدای زنگ گوشی موبایل تان چیست؟ چه رنگی هایی را انتخاب میکنید؟ چه افرادی اطراف شما هستند که شما هم در آنجا هستید؟ چه چیز هایی را دراطراف خود میبینید؟ و چه احساسی از داشتن آنها به شما دست داده میشود! گام سوم تجسم هدف مثل یک فیلم در روند برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه بسیار موثر است.
4- شما به دنبال تصویری بگردید که در آینده قرار است آن را بدست بیاورید که به آن تجسم استاتیک میگویند و به زندگیتان نگاه کنید بعد از اینکه به هدفتان رسیده اید و آنچه در تصویر است دقیقا جزئیات را مشخص میکند و یا میتوان آن را تابلوی اهداف هم نامید.
5- ادغام عکس و فیلم؛ تصور کنید شما یک عکس از هدفتان دارید حال این عکس در قالب یک فیلم باشد مثلا ۲ الی ۳ دقیقه ، اگر بیشتر باشد بهتر هم است و شما می توانید آینده خود را در این فیلم با تمام جزئیات ببنید، مثلا فیلم جایی که می خواهید به آنجا بروید؛ با این روش تغییرات سریعتر در ذهن شما ثبت میشوند؛ این عمل یعنی برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه شما.
درست ۲۱ روز قبل از خواب (حالت آلفای مغزی) این فرایند را تکرار کنید و هر شب چند دقیقه طول بکشد و فیلم ذهنی خود را تماشا کنید. به این طریق شما با برنامه ریزی دقیق ضمیرناخودآگاه با سرعت بیشتری به اهداف و آرزوهای خود می رسید.
لطفا پس از مطالعه نظر خود را در مورد این مقاله بنویسید. با تشکر مدیریت سایت
لطفا با لایک این مطلب ما را دلگرم و حمایت کنید.
منبع: ریلکس سام وان